روزنامه ابتکار
1396/12/03
ورود بخش خصوصی به عنوان حامی مالی چه تاثیری در رونق اقتصاد بخش هنرهای تجسمی دارد؟
نا امنی سرمایه و فرار سرمایهگذارفاطمه امینالرعایا
حوزه هنرهای تجسمی به نسبت دیگر حوزههای هنری کمتر مورد توجه عموم مردم قرار میگیرد، شاید یکی از دلایل آن تبلیغات نهچندان مناسب در این حوزه باشد. شاید ورود بخش خصوصی به عنوان اسپانسر و تقبل هزینههای تبلیغات و معرفی هنرمند راهکاری برای حضور هرچه بیشتر این بخش در جامعه باشد. اما چرا بخش خصوصی تا به حال چندان به این عرصه ورود نکرده است؟
بازار همگانی، رویدادی کممواجهه
ورود شرکتهای تبلیغاتی به عنوان حامی بخشهای مختلف اجتماعی و هنری در تمام دنیا اتفاقی مرسوم است. در کشور ما هم شرکتهای تبلیغاتی در مواردی مثل محیط زیست، آب، حمایت از کودکان کار، جشنوارهها و رویدادهای هنری به عنوان حامی مالی و اسپانسر فعالیت میکنند اما در این میان حوزه تجسمی، خصوصا در بخش هنرمندان غیر شاخص، یکی از عرصههایی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است، دلیل چیست؟ حمید ششجوانی، پژوهشگر اقتصاد هنر، در پاسخ به این سوال به «ابتکار» میگوید: در هنرهای تجسمی شرکتهای تبلیغاتی وارد میشوند ولی نه برای حمایت از هنرمندان بازار همگانی. ما در عرصه تجسمی به طور کلی دو دسته بازار تعریف میکنیم، یعنی بازار پر مایه و بازار همگانی.بازار پرمایه، متعلق به ستارگان عرصه تجسمی است و بازار همگانی که بیشتر هنرمندان در آن جای میگیرند، متعلق به باقی فعالان این عرصه است. کسی که قصد سرمایهگذاری دارد، وارد بازار همگانی نمیشود. چرا باید چنین کاری کند؟ نفع و سودی برای او در میان وجود
ندارد . حتی اگر شرکتهای تبلیغاتی به عنوان مسئولیت اجتماعی هم در این حوزه وارد شود، دیده نخواهد شد. چون رویداد بازار همگانی، رویدادی کم مواجهه است. اما در اتفاقی مثل حراج تهران، شرکتهای مختلفی به عنوان اسپانسر حاضر میشوند چون دیده میشوند.
او با بیان اینکه ورود بخش خصوصی به عرصههای مختلف به عنوان حامی، بایدحضوری معنادار باشد، درباره انگیزههای شرکتها برای چنین فعالیتی میگوید: شرکتهای مختلف باید برای شرکت در چنین رویدادهایی انگیزه داشته باشند، به طور مثال در صورت حمایت از یک رویداد اجتماعی یا هنری، تخفیف مالیاتی به آنها اختصاص داده شود. به هر حال باید برای این شرکتها هم منفعتی وجود داشته باشد. بخش خصوصی حاضر نیست بیهوده جایی سرمایهگذاری کند. این سرمایه باید به او بازگردد. به طور مثال اگر شرکتی از یک موضوع فرهنگی حمایت میکند، باید بتواند از این حمایت درآمد به دست بیاورد.
حمایت دولتی از شرکتهای حامی هنر
ششجوانی، درباره راهکار دولتی برای تشویق بخش خصوصی به سرمایهگذاری در بخش بازار همگانی حوزه هنرهای تجسمی میگوید: دولت باید هنجارگذاری کند، به این معنی که تکلیف تخفیف مالیاتی برای افرادی که از این رویدادها حمایت میکند، مشخص کنند. یعنی اگر شرکتی از کسب و کارهای کوچک فرهنگی و هنری حمایت کند، به او تخفیف مالیاتی تعلق بگیرد.
او درباره فعالیتهای مشابه در این حوزه در دیگر کشورها میگوید: در تمام دنیا روال فعالیت همین است. بسیاری از این موارد به علت معافیتهای مالیاتی است. بازار همگانی در همه دنیا سختترین جایی است که دولت میتواند به آن ورود کند، چون دولت قدرت کنترل کردن همه چیز را در آن ندارد و تنها میتواند با وضع قوانین مختلف و در نظر گرفتن تسهیلات این بازار را مدیریت کند. در آمریکا به هنر یارانهای تعلق نمیگیرد یا اگر هم تعلق بگیرد بسیار کم است اما بخش خصوصی هزینه هنر را در بخش بازار همگانی بر عهده میگیرد. چون مالیاتها در آنجا بسیار دقیق دریافت میشود و این رقم هم درصد بالایی از درآمد را به خود اختصاص میدهد، به همین دلیل شرکتهای آمریکایی به دنبال راههای دریافت معافیتهای مالیاتی هستند. ولی در کشور ما ماجرا با کشورهایی مثل آمریکا متفاوت است.
سرمایهگذار و صرفه اقتصادی
شاید بد نباشد ماجرا را از نگاه شرکتهایی که از آنها انتظار میرود به عنوان حامی مالی وارد عرصه هنرهای تجسمی شوند، هم ببیینم. حسین مالکی، کارشناس حوزه تبلیغات، با بیان این نکته که ذات تبلیغات برای افزایش فروش است به «ابتکار» میگوید: شرکتهایی که به عنوان اسپانسر فعالیت میکنند یا خدمات میفروشند یا کالا. این شرکتها هنگامی تمایل به حمایت از رویدادی دارند که فرصت بیشتری برای دیده شدن برایشان فراهم شود. یعنی بابت هزینهای که صرف میکنند تعداد مشخصی برند و نام آنها را میبینند و این موضوع در خرید آینده بینندهها تاثیر میگذارد. زمانی که شرکتها بخواهند هزینه کردن برای افرادی که شناخته شده نیستند، به خصوص در حوزه فعالیتهایی که مخاطبان خاص دارد، عملا توجیه ندارد و ترجیح میدهند بودجه مورد نظر را جایی صرف کنند که بازده سریعتر و بیشتری داشته باشد.
او در پاسخ به این سوال که آیا ورود شرکتهای بزرگ به عنوان حامی به بازار همگانی در حوزه هنرهای تجسمی، ممکن است به چرخش اقتصاد هنر در این بخش کمک کند، میگوید: چرخه اقتصادی در هر صنفی نیاز به یک متولی دارد و راهکار این موضوع ورود شرکتهای تبلیغاتی یا شرکتهای نامدار دارای پول و سرمایه نیست. ساختارهای اجتماعی و نهادهای ادارهکننده باید چرخه اقتصادی هنر را بچرخانند. بعد از این نوبت ورود بخش سرمایهگذار به این بخش است. اما نمیتوان انتظار داشت شرکتها در ابتدا و بدون وجود هیچ سازوکار و متولی خاص به این بخش ورود کنند. نقطه صفر ورود هیچ وقت سرمایهگذار نیست و باید پلهای وجود داشته باشد که نهادهای مدیریتی وظیفه ساخت این پله را به عهده دارند.
حرکت بر خط عاطفی
در بسیاری از موارد مثل حوزه محیط زیست شرکتهای زیادی بدون دستآورد مالی مستقیم به عنوان حامی مالی و اسپانسر فعالیت میکنند و این موضوع تنها باعث ایجاد نگرش مثبت افکار عمومی به این شرکت به عنوان یک طرفدار فعالیتهای محیطزیستی میشود. چرا شاهد این اتفاق در حوزه رویدادهای هنری نیستیم؟ چرا شرکتی صرف اینکه حامی هنر باشد، در این حوزه فعالیت نمیکند؟ مالکی میگوید: در تبلیغات مبحثی وجود دارد به نام «تاثیرگذاری احساسی». در این بخش روی حساسیتهای عاطفی مردم تمرکز میشود؛ به این اقدام حمایت اجتماعی گفته میشود. به طور مثال برندهایی که در بلایای طبیعی مثل زلزله اقدام به کمکرسانی میکنند، به جز نفس کمکرسانی، روی خط عاطفی مردم حرکت میکنند و معمولا خط عاطفی در کوتاه مدت خاطرهای ایجاد میکند که در بلند مدت برای شرکتها صرفه اقتصادی دارد و باعث افزایش فروش میشود. اما در حوزه هنر نمیشود بر خط عاطفی مردم به شکل آنی اثر گذاشت.
این کارشناس تبلیغات ادامه میدهد: اگر قرار باشد شرکت بزرگی، به عنوان بخش حمایتی وارد عرصه هنر شود، باید حداقل فستیوالی را برای سه یا چهار سال متوالی برگزار کند تا در سال سوم یا چهارم، فستیوال به اسم مطرح شود و این در صورتی است که ساز و کارها درست انجام شود و سنگاندازی از سوی بخشهای مختلف صورت نگیرد. چنین موضوعی در چرخش سرمایه به صرفه نیست چون به شکل کوتاه مدت نمیتوانند از آن بهرهبرداری کنند. در صورتی که در فعالیتهای حمایتی از مسائل اجتماعی یا محیطزیستی بنا به سرتیتر بودن این فعالیتها، شرکتها از موجهای ایجاد شده استفاده میکنند و نهایتا فروش خودشان را افزایش میدهند.
رابطه مستقیم شناساندن رویداد هنری و ورود سرمایهگذار
مالکی درباره امتیازهایی که بخش خصوصی را تشویق به حضور در عرصههایی مثل هنرهای تجسمی کند، میگوید: فارغ از اینکه این بخش چه خصوصیاتی دارد، برای ورود تبلیغات به هر حوزهای پیششرطهایی نیاز است. تعداد مخاطبانی که در رویداد مورد نظر مشارکت میکنند، جنس مخاطبان و سنخیت آنها با محصولات تولید شده توسط حامی مالی از جمله این موارد است. به عنوان مثال یک شرکت فرهنگی هنری در چنین عرصهای موفقتر است. چون هر برند یک هویت دارد که نباید با فضای تبلیغاتی مغایر باشد. در بخش بحثهای هنری جامعه مخاطبان، جامعه مخاطبان خاص است و ممکن است محصول شرکتی که به عنوان حامی وارد شده، برد و طرفدار نداشته باشد. فعالیتهای حمایتی جایی صورت میگیرد که مخاطبان مرتبط بیشتری حضور داشته باشند.
او در ادامه میافزاید: باید جایگاه، تعریف و مخاطب فعالیت هنری مورد نظر مشخص شود و اینها هیچ ربطی به برندهای سرمایهگذار ندارد. نهادهای مدیریتی و کسانی که باید از ابتدا باید همراه هنرمندان باشند، باید این موارد را تعریف کنند. بعد با معرفی شدن این فعالیتها به اجتماع در گام بعدی میتوانیم انتظار داشته باشیم که شرکتهای تبلیغاتی هم به این حوزه ورود کنند. یعنی هر چه مردم بیشتر فعالیتهای هنری را بشناسند، شانس ورود واحدهای تبلیغاتی و شرکتهای سرمایه گذار به این بخش بیشتر خواهد بود.
سایر اخبار این روزنامه
سخنگوی قوهقضائیه:
مجرمان خیابان پاسداران باید زودتر مجازات قانونی شوند
«ابتکار» تبعات حذف چهرههای سیاسی در چهار دهه اخیر را بررسی میکند
ستارهدارهای انقلاب
۱۸درصد کودکان فکر میکنند اعمال جنسی از محبت آزارگر است
فقر ، خشونت،کودک آزاری
رضا دهک
بحران، خبر، مقصر و فراتر از آن
«ابتکار» ازجلسه غیرعلنی نمایندگان در راستای اتفاقات گلستان هفتم گزارش میدهد
وقایع پاسداران روی میز بهارستان
«ابتکار» چالش عدم توفیق خصوصی سازی در پایان سال 96 را بررسی کرد
واگذاری های نافرجام
ورود بخش خصوصی به عنوان حامی مالی چه تاثیری در رونق اقتصاد بخش هنرهای تجسمی دارد؟
در سالروز وقوع کودتای سوم اسفند 1299 بررسی شد
کودتای سیاه
ظریف در گفت و گو با رسانههای خارجی
هرگز به عربستان سعودی از پشت خنجر نمیزنیم
ابتکار از دیدار وزرای خارجه اسپانیا و هلند با روحانی، ظریف، شمخانی و ولایتی گزارش میدهد
ابتکار از دیدار وزرای خارجه اسپانیا و هلند با روحانی، ظریف، شمخانی و ولایتی گزارش میدهد